
آن گاه خداى بزرگ حالات و رويدادها و خطرات قيامت را براى مردم بر شمرده و بلاها و ناملايمات و سختى را بر ايشان نام برده، تا مردمان را بر حذر داشته و به تهيّه زاد و توشه براى آن روز بزرگ ترغيب گردند، لذا نام هاى تهديدآميزى برايش برگزيده است. مانند: واقعه (حادثه)، راجفه (لرزش)، طامّه (فراگير)، صاخّه (درد و ناله) حاقّه (احقاق حق)، ساعه (ساعت) يوم النشور (آمدن مردم) يوم الحسره (روز اندوه)، يوم النّدامه (روز پشيمانى)، يوم المسألة (روز پرسش)، يوم النّدم (روز پشيمانى)، يوم الفصل (روز جدايى حق از باطل)، يوم الحقّ (روز حقّ)، يوم الحساب (روز حساب)، يوم المحاسبه (روز بازپرسى)، يوم التّلاق (روز ديدن اعمال).
-يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ و روزى كه مال و فرزندان سودى نمىرسانند، مگر كسى با دلى سليم به محضر دادرسى و دادگاه پروردگار آمده باشد.
-وَ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ وَ كُلٌّ أَتَوْهُ داخِرِينَ وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِما تَفْعَلُونَ: روزى را كه صور دميده مىشود، در آن روز هر كه در آسمانها و هر كه در زمين است، جز آنان را كه خدا خواسته، همه ترسان و هراسان باشند و همه منقاد و ذليل به محشر آيند، در آن روز چون به كوه ها بنگرى، جامد و ساكن تصوّر كنى، در صورتى كه مانند ابرها، در حركتند.
-كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ ما يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ: روزى كه آنچه وعده داده شده به چشم ببينند، پندارند كه (در دنيا) جز ساعتى از روز درنگ نداشتند، (اين قرآن و آيات وعده و وعيدش) تبليغ حجّت است پس آيا جز مردم فاسق، هيچ كسى هلاك خواهد شد؟.
-وَ اسْتَمِعْ يَوْمَ يُنادِ الْمُنادِ مِنْ مَكانٍ قَرِيبٍ يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ: و به نداى روزى كه منادى حق (اسرافيل) از مكان نزديك مردگان را براى زنده شدن ندا كند، گوش فقرا دار،روزى كه خلق، آن صيحه را به حقّ بشنوند، آن روز هنگام خروج از قبرها است.
-يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ: (به خاطر بياوريد) روزى را كه ساق پاها (از وحشت) برهنه مىگردد و دعوت به سجود مىشوند، امّا نمىتوانند (سجود كنند).
-يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ كَالْمُهْلِ وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ وَ لا يَسْئَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ وَ فَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ يُنْجِيهِ: روزى كه آسمان بدان عظمت (از وحشت) چون فلز گداخته شود و كوهها بدان صلابت (از ترس) مانند پشم زده متلاشى گردد و هيچ كس از خويش خود جويا نشود، چون حقيقت حالشان به آنها بنمايند آن روز كافر بدكار آرزو كند كه كاش توانستى فرزندان فداى خود سازد و از عذاب برهد، و هم زن و برادرش، و هم خويشان و قبيلهاش كه هميشه حمايتش مىكردند و هر كه روى زمين است، همه را فداى خويش گرداند، تا شايد نجات يابد.
-يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلًا: آن روزى كه (از وحشت) زمين و كوهها به لرزه درآيد و تل ريگى شود و چون موج روان گردد.
-فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِيباً السَّماءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ كانَ وَعْدُهُ مَفْعُولًا: پس اگر امروز به خدا كافر شويد، چگونه از عذاب نجات مىيابيد، روزى كه كودك از هول و سختى آن پير شود، وآسمان از وحشت شكافته شود و وعده الهى به وقوع بپيوندد.
-إِلى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَساقُ: در آن روز، (خلق) به سوى خدا كشيده مىشوند.
-إِلى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ يُنَبَّؤُا الْإِنْسانُ يَوْمَئِذٍ بِما قَدَّمَ وَ أَخَّرَ: آن روز جز درگاه خدا هيچ آرامگاهى نيست، آن روز آدمى به هر نيك و بدى كه در ايّام حيات خود كرده و آنچه را كه به آن وصيّت نموده، از نتيجه همه آگاه خواهد شد.
-هذا يَوْمُ لا يَنْطِقُونَ وَ لا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ آن روزى كه كافران سخنى نتوانند گفت و به آنها اجازه عذرخواهى نيز نخواهند داد.
-هذا يَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْناكُمْ وَ الْأَوَّلِينَ فَإِنْ كانَ لَكُمْ كَيْدٌ فَكِيدُونِ: اين روز جدايى (نيك و بد است) كه شما را به همه گذشتگان پيشين در عرصه محشر جمع كردهايم، پس اگر فكر و چارهاى براى خود داريد، و مىتوانيد، چاره كنيد.
-إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كانَ مِيقاتاً يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً وَ فُتِحَتِ السَّماءُ فَكانَتْ أَبْواباً وَ سُيِّرَتِ الْجِبالُ فَكانَتْ سَراباً إِنَّ جَهَنَّمَ كانَتْ مِرْصاداً لِلطَّاغِينَ مَآباً لابِثِينَ فِيها أَحْقاباً لا يَذُوقُونَ فِيها بَرْداً وَ لا شَراباً إِلَّا حَمِيماً وَ غَسَّاقاً و: يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِكَةُ صَفًّا لا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً ذلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ مَآباً إِنَّا أَنْذَرْناكُمْ عَذاباً قَرِيباً يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ يَداهُ وَ يَقُولُ الْكافِرُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ تُراباً: (آرى) روز جدايى ميعاد همگان است، روزى كه در صور دميده مىشود و شما فوج فوج مىآييد، و آسمان گشوده مىشود و به صورت درهاى متعددى درمىآيد، و كوه ها به حركت درمىآيد و به صورت سرابى مىشود، مسلّما (در آن روز) جهنّم كمين گاهى است بزرگ، و محل بازگشتى براى طغيانگران، مدتهاى طولانى در آن مىمانند، در آن جا نه چيز خنكى مىچشند و نه نوشيدنى گوارايى، جز آبى سوزان و مايعى از چرك و خون ... روزى كه روح و ملائكه در يك صف مىايستند و هيچ يك، جز به اذن خداوند رحمان سخن نمىگويند، و (آنگاه كه مىگويند) درست مىگويند، آن روز حق است، هر كس بخواهد راهى به سوى پروردگارش برمىگزيند، و ما شما را از عذابى نزديك بيم داديم، اين عذاب در روزى خواهد بود كه انسان آنچه را از قبل با دست هاى خود فرستاده مى بيند و كافر مىگويد: اى كاش خاك بودم (و گرفتار عذاب نمىشدم.
-يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسانُ ما سَعى وَ بُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِمَنْ يَرى: روزى كه آدمى هر چه كرده به ياد آورد و دوزخ براى بينندگان آشكار شود.
-يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُمُّهُ هاوِيَةٌ وَ ما أَدْراكَ ما هِيَهْ نارٌ حامِيَةٌ: در روز قيامت مردم مانند مور و ملخ به هر سو پراكنده شوند و كوهها از هيبت آن همچون پشم زده شده متلاشى گردد، پس آن روز عمل هر كسى را در ميزان حق سنگينى باشد، در بهشت به آسايش و زندگانى خوش خواهد بود.
-يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ: روزى كه به دوزخ بگوييم: آيا امروز مملو از كافران شدى؟ او گويد: آيا دوزخيان بيش از اين هستند؟.
-وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصاها؟: در آن روز كتاب اعمال نيك و بد خلق را پيش نهند و اهل گناه را از آنچه در نامه عملشان است، ترسان و هراسان بينى، در حالى كه با خود گوئيد: اى واى بر ما اين چگونه كتابى است كه اعمال كوچك و بزرگ ما را هيچ فروگذار نكرده، جز اينكه همه را برشمرده است.خداى سبحان در موارد بسيارى در قرآن كريم، قيامت را يادآورى نموده و در هيچ سورهاى از آن فروگذار نكرده، تا بهتر مردم را بترساند و حجّت را بر ايشان تمام كند و بندگان خدا آگاهى بيشترى به آن بيابند.خداى بزرگ بدين صورت، مهربانى خود را به انسانها نشان داده و جاى عذرى هم براى كسى باقى نگذاشته، پس ما بايد بيشتر و بهتر بينديشيم و دلها را به آن روز مشغول داريم و از خيل غافلان عنان بگردانيم.
ارشاد القلوب /ترجمه سلگى /ج1 /صص:36-35
:: بازدید از این مطلب : 197
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0